اگر بخواهم پستهای مربوط به سبک زندگی و مادری بیشتری بنویسم در مقابل پستهایی که در علم غوطهور هستند و از من میخواهند در PubMed مطالعه زیادی داشته باشم و به منابع ارجاع بدهم، برای من واقعیتر میبینم که دو پست وبلاگ در ماه بنویسم. من دوست دارم در چند ماه آینده به آن مکان برگردم، اما در حال حاضر بهتر است پستهای “کمتر علمی” بنویسم، اما همچنان بنویسم (چون از آن لذت میبرم) در حالی که اصلاً ننویسم. وقت کافی ندارم بنابراین، امیدوارم از این پست ها لذت برده باشید. و اگر منتظر پست های نوع دوم هستید، من در مقطعی به آنجا خواهم رسید!
ثابت شده است که در چند ماه گذشته مادر دو زیر دوساله بودن برای من هم فوق العاده رضایت بخش بوده و هم گاهی اوقات فوق العاده چالش برانگیز. من هر روز سوار ترن هوایی می شوم که “من آن را خرد می کنم … و شکست می خورم و همه چیز هرج و مرج است”.
من قاطعانه در اردوی رفتن از 0-1 ایستاده ام که بسیار آسان تر از رفتن از 1-2 است. من می دانم که برخی از مادران برعکس این احساس را دارند، اما مرد نه من. و من هنوز چند ماه مانده تا کال دو ساله شود.
من در طول 12 هفته گذشته بیش از هر نکته دیگری در سفر مادری ام، صبر، لطف و شفقت برای نوزادانم و خودم را آموخته ام. و همچنین یاد گرفته ام که طرز فکرم را حول این موضوع تغییر دهم که به چه معناست مولد و به چه معناست.
بهره وری
وقتی شبها سرم را پایین میگذارم تا به رختخواب بروم، از اینکه روزمان چطور گذشت احساس خوبی دارم اگر احساس کنم میتوانم در طول روز برای هر دو پسر حضور داشته باشم و از نظر عاطفی (در محدوده محدودیتهای انسانیام) در دسترس باشم. و اگر تنها با کال، یک تکه جامد از یک در یک بار بدست بیاورم، قلب من بیشتر احساس آرامش می کند. دوست داشتن او و مادرش بودن بدون نیاز به شیر دادن، نگه داشتن یا آرام کردن همزمان تدی. گاهی اوقات من فقط 10-20 دقیقه یک بار دریافت می کنم، اما من تلاش كردن برای یک تکه جامد هر روز من متوجه شدم که هر دوی ما به آن نیاز داریم.
اکنون با دو انسان کوچک که باید از آنها مراقبت کنم، آموخته ام که یک روز پربار به این معنی نیست که فهرست کارهایم را حذف کرده ام یا ورزش کرده ام یا خانه ام تمیز است. اما من باید با این وسوسه مبارزه کنم که این تعریف روزانه از بهرهوری من باشد، زیرا این تعریف باعث میشود که نوزادانم را بهجای مهمترین کارم سد راه روزم بدانم.
در عوض، من برای تعریف یک روز پربار به عنوان روزی که در آن حضور داشتم و درگیر بودم، مهربان و صبور کار می کردم. من می خواهم پسرانم مرا به عنوان یک مادر شاد ببینند. مادری که با ذهنیت نیمه پر لیوان در زندگی حرکت می کند. دارم یاد میگیرم که نگرش من واقعاً میتواند لحن کل خانه ما را تعیین کند. این بدان معنا نیست که من انسان نیستم و نمی توانم احساسات متنوعی داشته باشم، اما نحوه برخورد من با موقعیت های سخت یا غیرمنتظره مهم است. زیاد.
خودمراقبتی
مراقبت از خود قبل از تولد تدی آسان تر بود. من هر روز یک چرت کامل و باشکوه سه ساعته داشتم که به قولی خارج از وظیفه بودم. اما اکنون، من خوش شانس هستم که تدی در طول چرت بعد از ظهر کال بیش از 20 دقیقه در اتاق ما (در مقابل من) بخوابد. بنابراین مراقبت از خود این روزها بسیار کوچکتر و به ظاهر پیش پا افتاده به نظر می رسد. اما دارم یاد میگیرم که حتی سادهترین چیزها واقعاً میتواند به من کمک کند که هر روز بیشتر به آن توجه کنم. و این تأثیر زیادی بر احساس من به عنوان یک مادر دارد.
1. کشش
بدن من مستقیماً در پایان روزها درد می کند. به خصوص اگر بیشتر روز تدی را پوشیده باشم. بین پوشیدن نوزاد و شیردهی و حمل/ برداشتن/ تعقیب کال و چرخاندن وسایل کودک، این بدن تا پایان روز احساس سفت شدن و ضرب و شتم می کند. من سعی کردهام در پایان روز 5 تا 10 دقیقه حرکات کششی انجام دهم (من عاشق استفاده از ویدیوهای کششی Momma Strong هستم، زیرا آنها بر روی کششهایی متمرکز شدهاند که مادران بیشتر به آنها نیاز دارند) و وقتی این کار را انجام میدهم، چنین تفاوتی در چه احساسی دارم
2. یک لاته بعدازظهر
سعی می کنم فقط یک فنجان قهوه در صبح و سپس یک نوشیدنی کمی کافئین دار در اوایل بعد از ظهر مصرف کنم. گفتن آن بسیار آسان تر از انجام دادن آن در دوران نوزادی است، زمانی که من تمام قهوه را می خواهم. برای عروسی مان یک دستگاه نسپرسو به ما هدیه دادند و این یکی از وسایل آشپزخانه مورد علاقه من است. تقریباً هر روز بعدازظهر یک لاته سرد خانگی فقط با استفاده از یک غلاف درست میکنم، زیرا این مقدار زیادی کافئین نیست (جستجوی گوگل به من گفت که 60 میلیگرم در یک غلاف وجود دارد) به اضافه شیر بادام خانگی (میدانم، من شیر بادام خانگی درست میکنم). چه در دنیا. اما خیلی راحت و خیلی خوشمزه است) و مقدار زیادی خامه و یک لیوان سنگین شربت افرا برای شیرین کردن، چون من برای درست کردن شربت ساده تنبلم.
اگر تدی روی من میخوابد، ما برای پیادهروی بیرون میرویم (نیک از خانه کار میکند تا زمانی که کال چرت میزند او آنجا باشد) و من به پادکست گوش میدهم و لاتهام را مینوشم. اگر تدی دور از من بخوابد، مینشینم تا بخوانم یا بنویسم تا آن را بنوشم. اغلب اوقات من نوعی کال خوب پخته شده و آن هفته یا شکلات با آن درست کردم. این ساعت ساده قهوه من را بسیار خوشحال می کند.
3. یخ در آب من
یکی از دوستان مادرم چندین هفته پیش این را به عنوان بخشی از مراقبت از خود به من گفت و من فکر کردم، “صبر کن، چرا خودم را مجبور می کنم آب ولرم بنوشم؟” پنج ثانیه طول می کشد تا یخ را در آب قرار دهم، اما نوشیدن آب را 946 برابر لذت بخش تر می کند. مخصوصا با شیر دادن همیشه تشنه ام. این به قدری ساده است که اشتراک گذاری احمقانه به نظر می رسد، اما وای، برای من مهم است. پس یخ در آب من است. داره زندگی من رو بهتر میکنه
4. پیاده روی با هر دو پسر در کالسکه
ما در یک منطقه بسیار قابل پیاده روی در شارلوتزویل زندگی می کنیم، بنابراین هنوز یک ماشین داریم و کالسکه ما به عنوان ماشین دوم ما عمل می کند. بنابراین، من هر دو پسر را در کالسکه دارم تا هر روز به مکان هایی بروم.
اما گذشته از حمل و نقل، من قبلاً به خاطر داشتن کال در کالسکه صرفاً به خاطر «پیادهروی» احساس گناه میکردم، زیرا او محبوس بود و نوزاد بود و اکنون کودکی نوپا با نیاز شدید به حرکت است. و با تدی، سعی میکنم تا حد امکان از خوابیدن یا نشستن او در صندلی ماشین اجتناب کنم، زیرا فکر نمیکنم این وضعیت بهترین حالت برای مدت طولانی باشد. ما یک حوضچه داریم که به کالسکه متصل می شود، اما او طرفدار زیادی ندارد و ترجیح می دهد که در صندلی ماشین صاف بنشیند. بله، من به همان اندازه که به نظر می رسد دیوانه هستم و وقتی در مورد این موضوع صحبت می کنم، نیک چشمانش را روی من می چرخاند. بدیهی است که ماهی های بزرگ تری برای سرخ کردن در مورد فرزندپروری وجود دارد.
نکته من: گاهی لازم است هر دو نوزاد را با خیال راحت نگه دارم و نه برای لذت بردن آنها، بلکه برای سلامت عقلم به پیاده روی بروم. حتی اگر این بدان معناست که کال نمیتواند انرژی خود را بسوزاند و تدی در حالت فشرده نشسته یا به خواب میرود.
شاید برای شما، این بدان معناست که در حین نفس کشیدن، آی پد یا تلویزیون را روشن می کنید. یا حمام قبل از خواب را رها میکنید، حتی اگر کودک نوپای شما در پوستهای از خداوند تنها میداند که چه چیزی را پوشانده است. یا به بچهتان دو کیسه بدهید که از قفسه بیرون آوردهاید و وقتی از راهروهای Target عبور میکنید، آن را ناهار میخوانید، زیرا این چیزی است که سلامت عقل شما را نجات میدهد.
میدانم که پیادهروی با هر دو بچهام در کالسکه ممکن است خیلی احمقانه به نظر برسد، اما بنا به دلایلی وقتی این کار را انجام میدهم احساس گناه میکنم و فکر میکنم این گناه نابجاست، بنابراین در مقابل آن کار میکنم. زیرا در پایان روز، وقتی همه چیز در حال باز شدن است، بستن آنها در کالسکه و پیاده روی بیرون به من کمک می کند تا از خودم مراقبت کنم. و عاقل بمان.
اینگونه است که من مراقبت از خود را در این فصل تعریف می کنم. چه در حال نقاهت از یک اختلال خوردن هستید، چه در دوران بارداری، یاد بگیرید که اندازه بدن طبیعی خود را بپذیرید، تلاش برای بچه دار شدن دارید، زندگی نوزاد را پشت سر می گذارید یا هر جای دیگری – من دوست دارم بشنوم که چگونه از خود مراقبت می کنید. یا می خواهید در نظرات از خود مراقبت کنید. و مثل همیشه، ممنون که اینجا هستید!